مجموعه داستان خارجی

بعد از ظهری در پارک (داستان‌های کوتاه آموزنده)

(An afternoon in the park)

در زندگی لحظات ظریف و پرمعنایی وجود دارند که در آن‌ها داستان‌هایی گاه مهم و تعیین کننده شکل می‌گیرند. بعضی از ما که مشاهده‌گر و دقیق‌تریم آن لحظات و داستان‌ها را می‌بینیم؛ الهام می‌گیریم و تحت تاثیرشان قرار می‌گیریم و گاه مسیر زندگی‌مان تغییر می‌کند. بعضی دیگر از ما؛ بی‌تفاوت از کنارشان مانند سایر روز‌مرگی زندگی می‌گذریم و فرصتی را که برای دیدن و گرفتن پیام‌های خداوند در اختیارمان قرار داشت از دست می‌دهیم. داستان‌های کتاب حاضر نه خارق‌العاده هستند و نه باورنکردنی. برعکس شرح حوادثی هستند که ممکن است روزانه برای همه ما اتفاق بیفتند؛ اما شاید کم‌تر کسی از ما مانند نویسندگان این داستان به قدر کافی به آن‌ها توجه کنند و بفهمند آنچه را باید بفهمند.

9786009425877
۱۳۹۳
۱۲۸ صفحه
۲۷۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
دیگر رمان‌های زهره زاهدی
1 گام تا مهتاب و یونگ
1 گام تا مهتاب و یونگ این کتاب که گزیده‌ای از سخنان کارل گوستاو یونگ، روانپزشک سوئیسی و بنیانگزار روانسناسی تحلیلی است، یک متن دوزبانه است. نویسنده بخش ابتدایی این اثر را به معرفی زندگینامه، و سپس به نظرات یونگ دربارة روان، روح و خود اختصاص داده است که به خواننده در شناخت هر چه بیشتر این روانپزشک مشهور کمک می‌کند و بخش دوم نیز اختصاص ...
سزاوار توجه فرشته
سزاوار توجه فرشته اگر شنیدی مشکلی برای کسی پیش آمده است و ربطی به تو ندارد، کمی بیشتر فکر کن. شاید خیلی هم بی‌ربط نباشد. شاید لازم باشد که گاه نگاهتان را بر موضوعات زندگی تغییر دهید.
داستان‌های کوتاه جیبی
داستان‌های کوتاه جیبی این داستان همه ماست. ما با گذشت هر روز، زندگی‌مان را می‌سازیم. گاهی به آنچه می‌سازیم کم‌ترین توجهی نمی‌کنیم. پس در اثر یک شوک و اتفاق غیر مترقبه می‌فهمیم که مجبوریم در همین ساخته‌ها زندگی کنیم... شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکش‌هایی هستند که بر میخ‌های زندگی شما می‌کوبند. در هر روز یک تخته جای می‌گیرد و یک ...
صبر کن
صبر کن در شبی شفاف و پرستاره اگر به دوردست‌های آسمان خیره شوی و مدتی ذهنت را متمرکز یافتنش کنی، عاقبت ستاره کوچک و درخشانی چشمک می‌زند که: من اینجا هستم. اگر توانستی آن ستاره را به وضوح بینی، شک نکن که او را یافته‌ای. آن‌وقت کافی است که صبور باشی و منتظر بمانی. در شبی یا روزی، یا لحظه‌ای که اصلا ...
فایل صوتی مسافر
فایل صوتی مسافر 0این تویی، تنها، مبهوت، زیر باران. به دو انتهای جاده نگاه می‌کنی و با این حال نه مبدا و نه مقصد را نمی‌یابی. این تویی بعد از این همه سال، بعد از این همه رنج ناخواسته. ایستاده در نیمه راه، خسته و یخ کرده، چشم به راه فریادرس!
مشاهده تمام رمان های زهره زاهدی
مجموعه‌ها