روزی روزگاری، در شمال کشور انگلستان، بخاری پاککن کوچولویی به اسم تام زندگی میکرد. محل زندگی تام پر از بخاری، دودکش و شومینههایی بود که همیشه باید تمیز میشدند. همین باعث میشد که تام پول خوبی دربیاورد و اربابش حسابی خرج کند. البته بگویم که تام، سواد خواندن و نوشتن نداشت؛ اما این موضوع، اصلا برایش مهم نبود. شاید حتی باور نکنید که او هیچ وقت خودش را نمیشست، چون توی خانهای که او زندگی میکرد، آبی وجود نداشت...