موهر در داستانهایش از دشواریهای زندگی در محلههای پورتوریکویینشین نیویورک و سختیهایی که زنان پورتوریکویی در ایالات متحد با آن مواجه میشوند، سخن میگوید. او از زاغههایی که پورتوریکوییهای نیویورک در آنها زندگی میکنند تصویر واضحی ارائه میدهد و از تلاشهای آنها برای برخورداری از پیش پا افتادهترین حقوق انسانیشان پرده برمیدارد. شخصیتهای اصلی قصههای او عموما مهاجرانی هستند که با محیط قرابتی ندارند و به نوعی در غربت زندگی میکنند، غربتی که در پارهای از داستانهای او نه در محیط پیرامون، بلکه در عمق وجود شخص حس میشود. بعضی موهر را به این دلیل که شخصیتهایش را بیشتر از بعد پورتوریکویی بودن مورد توجه قرار میدهد تا بعد انسانی، سرزنش میکنند، اما او اعتقاد دارد علایقش مانعی در دیدن حقایق ایجاد نمیکند و سعی کرده در آثارش به طور صادقانه تمام ابعاد واقعی اعم از نقاط ضعف و قوت را در نظر بگیرد.