قهرمان این رمان، دان تیلمن، پروفسور ژنتیک است که ذهنی تحلیلگر و دقیق دارد و هر گاه در زندگی با معضلی روبهرو میشود، پروژهای را برای تحلیل و حل آن کلید میزند. علیرغم هوش علمی سرشارش، دان در زمینهی ارتباطات اجتماعی آنقدرها هم زبردست نیست و به قول خودش مرتب مرتکب «سوتی معاشرتی» میشود. این امر باعث شده که جمع کل دوستانش چهار نفر باشند و علیالخصوص تلاشهایش برای یافتن شریک زندگی مرتب نقش بر آب شود. او که برای حل مشکل پیدا کردن شریک زندگی مناسب، پروژهی همسریابی را شروع کرده به نکتهای پی میبرد و فکر میکند معما دیگر حل شده است؛ اما حل این معضل، دان را با معضلات دیگری روبهرو میکند که لازم است برای حل هر کدام پروژهای دیگر را کلید بزند.