کتاب به عبارت دیگر مجموعهای از داستانهای کوتاه است که بیشتر به دردهای نگفته و فروخورده انسان میپردازد. همان دردهایی که هدایت میگوید مانند خوره انسان را از درون میخورد و فرو میریزد. داستانها به ظاهر از هم مستقلند اما هر داستان عناصری از داستانهای دیگر را در خود دارد که بر خواننده پوشیده نخواهد ماند. این اشارات در داستان بوی سیر به حداکثر میرسد. در این کتاب از اساطیر تا داستانهای خبری و حتی خاطرات شخصی استفاده شده است. گاهی داستانها کاملا واقعگرا هستند و گاهی در فضای فراواقع و سورئال سیر میکنند. در دنیای بیحوصله امروز امیدوارم این داستانها برای لحظاتی خواننده دانایش را به تفکر وادارد.