رمان خارجی

آخرین بچه سر راهی (داستان واقعی و تکان‌دهنده درباره پسر بچه‌ای)

(The last foundling)

«هنوز هم صدای هق‌هق آن بچه‌های تنها و پریشان دور و برم را می‌شنوم.» وقتی که جین در سال 1938 در لندن باردار شد، می‌دانست که نمی‌تواند از فرزند خود نگهداری کند. او که ازدواج نکرده بود، از سر تنهایی و ترس از مرکز کودکان سرراهی خواهش کرد که فرزندش را بپذیرند و امکاناتی که او نمی‌تواند به پسرش بدهد را برای او فراهم کنند. با این حال وقتی زمان تحویل نوزاد رسید مادر به شدت پریشان شد....

سمیه نبیان
شبگون
9786008472094
۱۳۹۵
۳۵۲ صفحه
۱۸۷ مشاهده
۰ نقل قول