مرد: پارک شهر؟ زن: مگه فقط همون یکی بود؟ مرد: چی؟ زن: اردوی بچهها رو میگم. مرد: آهان! زن: یکی از اونایی رو که تو استخر غرق شد میشناختیم. مرد: یکی از بدترین صحنهها... زن: همسایهمون بودن. پدر و مادرش دیوونه شدن. مرد:... زن: من راضی نیستم هیچوقت راضی نیستم از طرف مدرسه برن اردو... پدرش اجازه میده. مرد: یه وقتهایی...