میخواستم کلمهای پیدا کنم که کتاب را با آن پایان دهم. منظورم این است که میخواستم یک تککلمه پیدا کنم، اما هر کلمهای نمیشد، باید یک کلمه متمایز و جامع گیر میآوردم. منظورم این است که میخواستم ژوبرتی دیگر باشم، زیرا من و او هدف مشترکی داشتیم: اصلیترین رنج بشر آرزوی شوم او برای خلاصه کردن کل یک کتاب در یک صفحه، کل یک صفحه در یک جامعه، و کل یک جمله در یک واژه است و آن واژه هم چیزی نیست جز من. بله،اینها گفته ژوبرت است و همانطور که گفتم، من میخواستم ژوبرتی دیگر باشم.