«پنجرهای مشرف به میدان اولین رمان هوده وکیلی است. نویسندهای که پیش از این تجربیات شاعری داشته است. رمان شروعی تکاندهنده و تند دارد. زنی خودش را مقابل چشم دوستش که راوی اصلی رمان است، میکشد... امری که به محور اصلی رمان هوده وکیلی تبدیل میشود. راوی او زنی است بلاتکلیف از طبقه متوسط. صمیمیترین دوستش روبهروی خانه او در میدان هفتم خودش را میکشد، خانهای که قرار بوده او را از گذشته ناآرامش دور نگه دارد. اما هر چه رمان جلوتر میرود این سؤال پیش میآید چرا زن وسط خیابان خودش را به کشتن داده و اینجاست که زمزمه "قتل" نیز وسط میآید... هوده وکیلی در رمانش کارِ روایی را بر عهده رابطه پرفراز و نشیب این دو زن و البته آدمهای اطرافشان میگذارد و همین رفت و آمدهای زمانی است که کمکم پرده از معما و رفتار عجیب زن مقتول برمیدارد. خواننده رمان در هر بخش از متن شاهد شکلگیری تکههایی از وجود از هم پاشیده این دو زن است که گویا سرنوشتشان به هم گره خورده. مهمترین نکته نیز در همین وضعیت اتفاق میافتد و آن درک مفاهیمی چون خانه، تنهایی و دیگری است و البته یک ماجرای رمزآلود که تا پایان رمان دست از سرِ مخاطب برنمیدارد.»