رمان خارجی

کتابی که سیمرغ شد

دیگر هیچ‌کس مالک هیچ ‌چیز نیست. تا چند ساعت دیگر، هیچ موجود زنده‌ای در این شهر باقی نخواهد ماند. باید این شهر به اشتباه آباد شده باشد. احساس می‌کردم خانه‌ها و معبدها و مدرسه‌ها پا به ‌پای مردم گام برمی‌دارند و شهر را ترک می‌کنند. گوسفندان پیر نیز همچون مردم، برمی‌گشتند و آخرین نگاه مبهوت و ابلهانه خود را به آغل‌ها می‌دوختند و راه می‌افتادند. هیچ‌کس غباری را که جلوی آسمان را گرفته و نفس‌‌هاشان را به شماره انداخته بود،‌ احساس نمی‌کرد...

بوتیمار
9786004042505
۱۳۹۵
۱۴۰ صفحه
۱۵۲ مشاهده
۰ نقل قول