ساعت اکنون از نیمهشب گذشته و پزشکی قانونی بغداد درهایش را بسته است و جز پزشک شیفت و دستیارش و نگهبان شب، کس دیگری نیست. منطقهای که پزشکی قانونی در آن واقع شده و خیابانها و کوچههای اطراف آن بلکه تمام بغداد در خاموشی فرو رفته است. در این شب تاریک که ماه از آسمانش پنهان گشته، آدم (نگهبان) قبل از این که به سمت اتاقش برود، کار هر شبش را آغاز کرد و از قفل بودن درهای طبقههای همکف و اول که اتاقهای کارمندان اداری و سایر پزشکان و دستیارانشان در آنها قرار داشت، مطمئن شد و از به خواب رفتن پزشک شیفت و دستیارش اطمینان حاصل کرد...