خندههای جا مانده توی اتاق... شبیه مدادهای رنگی. ناخواناتر از خطخطیهای. جمعه... نزدیکتر از هر پنجشنبه بیقرار. و دو کبوتر. منتظر دستهای توست. زیر پنجرهای که دکمههایش هنوز. باز مانده است...