شعر

فردای همان اتفاق (مجموعه شعر)

دژاوو. شبیه پیراهنی که به دستگیره در گیر کرده است. پرده‌ای که حوصله باد را سر می‌برد. شبیه سوزنی که گم می‌شود. دکمه‌ای که افتاده است. شبیه شیر آبی که چکه می‌کند. ریشه‌های فرش. شبیه چیزی که با چشم دیده نمی‌شود. ماشینی که در کوچه‌ای باریک می‌پیچد. سرم درد می‌کند. لطفا به من طناب بدهید!

ثالث
9786004051026
۱۳۹۵
۱۴۴ صفحه
۸۳ مشاهده
۰ نقل قول