زمان آن رسیده تا جملهها را با خاک.
و آفتاب را با نقطهگذاری.
و باران را با افعال درآمیزیم.
و کرمها از میان علامتهای سوال بگذرند.
و ستارهها بر اسامی شکوفا بدرخشند.
و شبنم.
بر بندها بنشیند...
۱۴ رمان
ریچارد گری براتیگان نویسنده و شاعر معاصر آمریکایی. از او ۹ رمان، یک مجموعه داستان و چندین دفتر شعر منتشر شده است. رمان صید قزل آلا در آمریکا اولین و شناخته شدهترین اثر اوست.
ریچارد در سیام ژانویه ۱۹۳۵ در تاکوما واشنگتن به دنیا آمد.از دوران کودکی او اطلاعات زیادی در دسترس نیست اما ظاهراً دوران کودکی سختی را پشت سر گذشته است. پدرش پیش از به دنیا آمدن او، خانواده را ترک کرد و پس از آن که خبر ...
هیولای هاوکلاین
دوشیزههای هاوکلاین همراه گریر و کامرون نشستند پشت میز و شروع کردند به گفتن حکایت هیولای هاوکلاین.
دوشیزه هاوکلاین گفت این خانه را پدرمان ساخت.
دوشیزه هاوکلاین دیگر گفت او یک دانشمند بود که در هاروارد درس میداد.
کامرون گفت بله، آنجا بودهایم. هاوایی بودهایم.
گریر گفت آنجا که شرق نیست.
کامرون گفت مگر چینیها اهل چین نیستند که در شرق است؟
گریر گفت این مثل ...
در رویای بابل
در رویای بابل از موفقترین و ماندگارترین آثار ریچارد براتیگان، نویسنده نوآور آمریکایی، است. رمانی در نهایت جذابیت، که حاصل تجربیات اعجابانگیز نویسنده در عرصه خلاقیت ادبی است. این اثر همتا و حتی فراتر از صید قزلآلا در آمریکا است که سنت شکنی ادبی را در آمیزهای از ژانرهای سنتی (داستان کارآگاهی و رمان علمی ـ تخیلی) به نمایش میگذارد: ...
ژنرال جنوبی اهل بیگسور
لیملون با روش کوشش و خطا به این نتیجه رسید که عبارت «زهرمار» بیش از همه قورباغهها را میترساند. بنابراین دیگر به جای اینکه فحشهای خستهکننده به زبان بیاورد، فقط داد میزد: «زهرمار»، آن هم با بلندترین صدایی که در شبهای بیگسور داشت.
تراژدی سگی
مادربزرگ من در نوع خودش مثل ستارهای در آسمان طوفانی آمریکایی میدرخشید. او در یکی از شهرهای کوچک ایالت واشنگتن مشروب قاچاق میفروخت. همچنین زنی خوشاندام بود و در حدود 180 سانت قد داشت و مثل خوانندههای اپرای اوایل قرن بیستم، 190 پوند وزن داشت. در درست کردن ویسکی بوربون مهارت داشت. البته بماند که خیلی جا افتاده در نمیآورد ...
در قند هندوانه
امروز صبح در زدند. از نحوه در زدنش میشد بفهمم که چه کسیست، و از پل که رد میشد صدایش را شنیده بودم. از روی تنها تختهیی رد شد که سر و صدا میکرد. همیشه از روی آن رد میشد. هیچوقت نتوانستهام از این قضیه سر در بیاورم. خیلی فکر کردهام که چرا همیشه از روی همان تخته رد میشود، ...