زندانی در پنجره چشم تو هستم. یا کشور مستعمره چشم تو هستم. غمگین که فقط غصه نصیبم شده از عشق. خوشحال که در دایره چشم تو هستم. گفتم بنهم پا به سر این دل غافل. دیدم که پر از خاطره چشم تو هستم. دنیای من از چشم تو سرچشمه گرفتهست. در روز و شب کر کره چشم تو هستم. هر جا که تو باشی وطن عشق همانجاست. عشق است اگر صادره چشم تو هستم.