شولا یک رمان عاشقانه است؟ یک عاشقانه زخمی؟ یک روایت مردانه از خاطره که رنگ خون میگیرد؟ یک پایبندی بیات به اصولی از مدافتاده که خسته جانی در پیآورده؟ شولا یک رمان پاییزی است؟ یک داستان خزانزده؟ یک نسیم بیبازگشت؟ یک خش اساطیری از برگهای دیروز و همیشه؟ رمان شولا روایتگر تمام این سوالهاست. سوالهایی در کرانه باور و ایمان. رمان شولا یک دیوان سوخته است. جدال تردید است و یقین. هنگامه آزمون شاید.