رمان ایرانی

خداوند شبان من است

احساس عجیبی داشت، مطمئن بود که وجهی از شخصیت پدر رازمیک را دیده بود که اختصاص به روحانیون بزرگ و قدیسان داشت. چهره پدر با آن هاله لطیف روحانی و اندامی رشید و بلند، تصویر حقیقی یک مرد خدا بود. با خودش فکر کرد که هیچ‌ کدام از اعضای خانواده و حتی اهالی این ناحیه نمی‌دانند که پدر رازمیک دارای چه روحانیت و مقام بلندی است. برای همه، او کشیشی محترم بود، همین و بس. حتی بعضی جاها زمزمه‌هایی شنیده بود که می‌گفتند کشیشی لباس شبانی رمه الهی را ترک کند و لباس فرنگی بپوشد حتما از نظر پدر آسمانی دور شده است. بدتر از آن این که به جای خدمت در کلیسا رفته بالای تپه مدرسه‌ای ساخته! و به جای گوش دادن به ساز کلیسا، دائما به صدای رودخانه گوش می‌کند! باید در ایمان چنین آدمی شک کرد!

قو
9789641560357
۱۳۹۶
۲۱۶ صفحه
۳۸۵ مشاهده
۰ نقل قول