شروعم چکاوکی بود که. به اولین لانه میاندیشید. آشیانهای بر بلندترین چنار باغ. نه مهمان شیروانی خانهای. آغاز یک چکاوک. گرچه از یک کلاغ بهتر است. اما باید ترسید. از فصلی که پایانش. کوچ است.