رمان خارجی

باشگاه کتاب‌خوانی جین آستین

(The jane austen book club)

سیلویا گفت «وقتی داشتم می‌رفتم بیمارستان، فکر کردم اگر حال الگرا خوب باشه، خوشبخت‌ترین زن دنیا می‌شم. حالش خوب بود، منم خوشبخت‌ترین بودم. اما امروز ظرف‌شویی گرفته، گاراژ پر از سوسک شده، خبرهای روزنامه پر از بدبختی و جنگه، هنوز هیچی نشده باید به خودم یادآوری کنم که شاد باشم. می‌دونی، اگه برعکس بود، اگر اتفاق بدی برای الگر افتاده بود، مجبور نبودم به خودم یادآوری کنم که ناراحت باشم. تمام عمر ناراحت و غمگین می‌بودم. چرا ناراحتی باید اینقدر قوی‌تر از شادی باشه؟»

ثنا نصاری
نیماژ
9786003673052
۱۳۹۶
۳۰۴ صفحه
۲۴۹ مشاهده
۰ نقل قول
کارن‌جوی فاولر
صفحه نویسنده کارن‌جوی فاولر
۱ رمان I was born in Bloomington, Indiana. I was due on Valentine's Day but arrived a week early; my mother blamed this on a really exciting IU basketball game. My father was a psychologist at the University, but not that kind of psychologist. He studied animal behavior, and especially learning. He ran rats through mazes. My mother was a polio survivor, a schoolteacher, and a pioneer in the co-operative nursery school movement. Along with basketball, my family loved books. The day ...
مجموعه‌ها