آهان، مطیعه مثه گوساله. من دوست دارم دختر کمی سرکش باشه و قلب آتشین داشته باشه. پس خمکا رو بگیر. این یکی اونقدر سرکشه که تو رو از پا در میآره. چشمای خمکا مثه چشمای جغد میمونه. اونقدر فوضوله که با دماغ نوک بالاش از دور میفهمه کی، کجا کلوچه میپزه. طوری راه میره، انگار با غربال نخود پاک میکنه؛ اونقدر که با ادا و اطوار، بدنش رو اینور و اونور میچرخونه.