این چشم مال دختر نابینای همسایه.
این دستمالها مال برادر جانبازم.
این پاها مال گدای قدیمی محل.
حتی این جگر مال قناری ترسویم.
ابن دل.
اما این دل.
حتی پس از مرگ.
فقط مال توست.
به هیچکس اهدا نمیکنم...
از قلب تهران به قلب استانبول
آشنا به نظر میرسد.
این کبوتر.
بر لبه پنجره طبقه هجدهم این هتل در پکن...
روزی آیا از دست من و تو.
دانه نچیده بود.
در میدان تقسیم استانبول؟