من در سالی کشتهماه و. در ماهی کشتهروز و. در روزی کشتهساعت. از پس شبی آبستن به باد. از پس شبی گوژپشت و بلندا به دوش. در سپیدهدمی زخمی. از شفقی سبزگون. چون پرتوی خونین. فروافتادم و افروختم و. شمعی شعله به گردن و. پرسشی لب به فریاد شدم. تو در کوی ترسایان نطفه بستی و زاده شدی. یکی زن ترسای همسایه. -مریم نیلوفر روییده در تاریکی- سبزهرویی چون کوههای زادبوم. بند نافات را برید....