دانشکده، مثل یک بازی شطرنج، یگانه و منحصر به فرد است. این رمان تاکنون بهترین رمان پابلو د سانتیس، و بیتردید یکی از کتابهای اصیل در سنت ادبیات معاصر آرژانتین است. اومرو بروکا نویسندهایست که همتایی ندارد. نه کسی او را دیده است و نه در جایی کتابی از او وجود دارد. نوشتههایش تنها در روایتهای دگرگون شده متعددی وجود دارند. وقتی استبان میرو، دانشآموخته جوان ادبیات، نخستین سمت اداری خود را در عمارت قدیمی و لابیرنتوار دانشکدهای آغاز میکند که در آن انستیتوهای زیادی وجود دارند که به طور مشکوکی به حیاتشان ادامه میدهند، هنوز نمیداند که پایش به جنگ بیرحمانهای کشیده میشود. ادیبان مدعی شناخت آثار احتمالا ناموجود بروکا، چونان حافظان جام مقدس، از هیچ نبردی ابایی ندارند. در خلال داستان، نسبت ادبیات و زندگی، خیالواره و واقعیت، رفته رفته به گرهی ناگشودنی بدل میشود.