شعر

عصر من

(Osip Mandelshtam Twenty four poems)

ماندلشتام، که سعی کرده بود با شرایط سیاسی حاکم کنار بیاید، روز به روز بر بی‌اعتمادی‌اش به دولت کمونیستی افزوده شده، تا آن که در نوامبر 1933 و در اوج اختناق حاکم، هجویه مشهورش را درباره استالین نوشت. هر چه می‌شنویم از جانب کوه‌نشین کرملین است این جانی و رعیت‌کش! انگشت‌هاش مثل کرم‌های چاق و کلمات -دم که سنگین شوند مثل سرب- می‌چکند از لب‌هاش. ماندلشتام تنها در چند محفل خصوصی هجویه‌اش را خواند، از جملع برای آنا آخماتوا که بسیار آن را ستود. اما طنین قافیه‌های شغر به کرملین نیز رسید و ماموران امنیتی در ماه می 1934 شبانه به خانه ماندلشتام ریختند، تا نزدیک صبح در جستجوی دست‌نوشته ماندلشتام از هجویه استالین گشتند و چون نیافتندش، جای شعر، شاعران را بردند!

فرید قدمی
9786009734498
۱۳۹۶
۶۴ صفحه
۸۰ مشاهده
۰ نقل قول