آوازیست وسوسهانگیز. که همه دوست دارند بخوانند. آوازی که مردان با آن به دریا میزنند. اگر چه مرگ از روی ساحل پیداست. آوازی که دیگر کسی نمیخواند. هر که شنیده است مرده. و در خاطر زندگان نیست. راز این آواز را با تو بگویم؟ آن وقت مرا. از این آشیان که دوست ندارم. از چمباتمه زدن در این جزیره خیالانگیز. با این دو بال مجنون. رها خواهی کرد؟ اینجا. در خواندن لذتی نیست. در خواندن این آواز سه نفره. که کشنده است...