رابطه میان جنبه خلاقانه و جنبه نقادانه تقکر غالبا به درستی فهمیده نمیشود. این بدفهمی تا حدود زیادی نتیجه تصویری است که رسانههای گروهی از اشخاص خلاق و نقاد عرضه میکنند. رسانهها همواره شخص خلاق را شبیه یک دانشمند خلوضع نشان میدهند که قدرت تخیل بالایی دارد و خودجوش، هیجانی، و سرچشمه اندیشههای نادر است. اما غالبا در عالمی دیگر سیر میکند و از واقعیتهای روزمره فاصله دارد. در عوض، شخص نقاد را، به غلط، شخصی صرفا ایرادگیر، شکاک، منفینگر، خردهگیر، انعطافناپذیر، و عیبجو نشان میدهند. در نگاه اول به نظر میرسد که تفکر نقادانه و تفکر خلاقانه با هم ارتباطی ندارند یا حتی در تضاد با یکدیگرند. ظاهر قضیه این است که تفکر نقادانه خودآگاه و قابل آموزش است و تفکر خلاقانه ناخودآگاه و غیر قابل آموزش. این دیدگاه کاملا غلط نیست، اما بهره بسیار اندکی از حقیقت دارد. حقیقت نهفته در دیدگاه یاد شده این است که هیچ شیوه شناخته شده و مشخصی برای ایجاد خلاقیت نبوغآمیز در افراد وجود ندارد. با این حال، راههایی برای آموزش همزمان تفکر نقادانه و خلاقانه وجود دارد. این کتاب رابطه میان وجه خلاقانه و وجه نقادانه تفکر را بررسی میکند و نشان میدهد که تفکر نقادانه و خلاقانه نیازمند یکدیگرند. همچنین نشان میدهد که ذهنهای بزرگ در نتیجه به کارگیری همزمان تفکر نقادانه و خلاقانه پدید آمدهاند.