آمد و چون خواب پیش چشمهای من نشست. دستهایم را گرفت آن آرزوی دوردست. با نگاهی بغضهایم را در آغوشش گرفت. شعر خواند و در صدایش «دوستت دارم» شکست. هم به خنده خواند آخر دور ما هم میرسد. هم به گریه گفت دلگیرم از این دنیای پست.