رمان ایرانی

طعم گس لحظه‌های بی‌پرواز

- فرمودید کوچه دل‌دار؟ بی‌آنکه نگاهش کنم سری تکان داده و آرام گفتم: - بله. - منطقه خوبیه، آروم و خلوت، انشالله که برات اومد داشته باشه! با تعجب نگاه‌اش کردم. - چی اومد داشته باشه؟! - خونه رو می‌گم پسرم. - آهان...! مرسی. - یادش بخیر یه عمره کارم بارکشی وسایل خونه‌ست، پیر شدیم رفت، هی... از تو جوون‌تر بودم که با گاری اسباب جماعت رو این‌ور و اون‌ور می‌کردم، می‌بینی این‌جا رو؟!

9786008405238
۱۳۹۶
۲۶۲ صفحه
۱۰۶ مشاهده
۰ نقل قول