رمان خارجی

بازی با مرگ

با یک عده آسمون جل دیگر به دام پلیس افتادم. تو زیرزمین تاریکی حبسمان کرده بودند. نه کتک خورده بودم و نه چاقوی جلد داری را که عادت داشتم همیشه همراهم باشد، ازم گرفته بودند، بعد از سه روز و سه شب آلمان‌ها تحویلمان گرفتند. حالا... حالا دیگر وضع بهتر بود. دست کم از آن زیرزمین نمور و موش‌هایش راحت شده بودیم. دلم می‌خواست از خوشحالی بزنم زیر آواز، ولی ساکت بودم و همین طور خفه‌خون گرفته با بقیه بازداشتی‌ها گله‌وار در میان سرنیزه‌ها به پیش می‌رفتم...

جامی
9786001761522
۱۳۹۶
۲۵۶ صفحه
۲۳۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های زاهاریا استانکو
پابرهنه‌ها
پابرهنه‌ها هنگامی که پابرهنه‌ها منتشر شد، درخشش تند آن‌چنان بود که چهره استانکو را به عنوان «شاعری تثبیت‌شده» یکسره در ظلمت فراموشی پنهان کرد! پابرهنه‌های یک صاعقه بود. چیزی غیرمنتظر و غافلگیرکننده، که در پرتو آن همه‌چیز بی‌رنگ می‌نمود. کتابی که به فاصله دو سال به بیش از سی زبان برگردانده شد.
مشاهده تمام رمان های زاهاریا استانکو
مجموعه‌ها