این سالهای آخر هر سال فقط دندانهای اسماعیل افتاد، فقط موهای اسماعیل ریخت، فقط اسماعیل لاغر شد، و هر گاه که به ملاقات رفتیم چمباتمه زد و سیگار کشید و سیبهای زرد نرم را بیدندان گاز زد. دست آخر هم اسماعیل دود شد و رفت.