شناختن من کار آسانی است. مردی را در خیابان میبینید که پالتوی بسیار بلند و کفشهای بسیار بزرگی پوشیده، کلاهی مچاله شده با لبهای پهن بر سر گذاشته، عینکی به چشم زده که فقط یک شیشه دارد، به دلیل تابش نور خورشید چتری در دست گرفته است؛ مردی با این مشخصات، من هستم، پرفسور شلمیل، نشانههای بی برو برگرد دیگری نیز برای شناسایی من وجود دارد. جیبهای من همیشه با روزنامه، مجله و حتی کاغذ، پف کرده و برآمده است. کتاب روزی که گم شدم شامل 12 داستان کوتاه و بلند از نویسنده صاحب نام لهستانی ایزاک بشویس سینگر است. زبان ساده، صحنهپردازیهای دقیق و فضاهای داستانی جذاب از ویژگیهای این داستانهاست.