تمام آن شب همین خواب را دیدم و احساس میکردم این بهترین خوابی بود که دیدهام. همان فردایش در کوچههای تنگ و گرم و کسلکننده تابستان چهارراه سرگردان قم، آیلار زیبا را دیدم و مبهوتش شدم.