در شبی تابستانی و مهآلود، یازده سرنشین یک هواپیما خصوصی متشکل از خدمه پرواز، دو خانواده ثروتمند و نقاشی بداقبال، فرودگاه مارتاز وینیارد را به مقصد نیویورک ترک میکنند. شانزده دقیقه پس از برخاستن هواپیما از زمین، اتفاقی غیرمنتظره رخ میدهد و سرنوشت، راه دو تن از سرنشینان را از بقیه جدا میکند. نوآ هاولی در رمان پیش از سقوط مفاهیمی همچون انسانیت، شهرت، ثروت، ماهیت هنر و قدرت امید را با پسزمینهای از هیجان در هم تنیده و با چیرگی و مهارت شخصیتهایی خلق کرده که برخلاف آنچه از داستانهایی معمایی انتظار میرود خارقالعاده نبوده و تنها انسانیهایی معمولیاند که با کنش و واکنشهایشان موجب برانگیختن حس همذاتپنداری خواننده شده و به طرز منقلبکننده و تاثیرگذاری او را به چالش میکشند.