در فهرست اسامی تلفات جنگ، همواره به نام کشتهها و زخمیها برمیخوریم: کشتههای خودی و بیگانه، زخمیهای نظامی و غیرنظامی، اسرار آزاد شده یا در انتظار آزادی. اما کمتر کسی به زندگی های تباه شده، آرزوهای بر باد رفته، و خانوادههای بیپناه مانده توجهی نشان میدهد، گویی آنان جز تلفات جنگ نیستند. کودکانی که قبل از تولد، یتیم شدهاند؛ زنان جوانی که ماه عسلشان را در جنگلهای سرد و مرطوب اطراف پادگانها، یا اتاقهای کثیف مهمانخانهها گذراندهاند؛ مادرانی که خود و فرزندانشان را به زحمت از زیر آوار بمبارانها نجات دادهاند، و دیگر جز همان لباس تنشان هیچ ندارند؛ بگذریم از کودکان و جوانانی که با کابوس بزرگ شدهاند، و از این دنیا جز رنج و گرسنگی و محرومیت چیزی ندیدهاند، چنان که سیمای زندگی عادی و آرام، در کنار پدر و مادر با درس و بازی، غذای کافی و اتاق امن، براشان غریب و حتی ناحق جلوه میکند.