کالاباروف یک روز در میان راهی دادگاه میشود، چون پیوسته به کتابخانه سوءقصد میکنند، گاهی به ساختمانش و گاهی هم به زمینش. گاهی شرکت نفت میخواهد در آن ساکن شود و گاهی شرکت گاز. گاهی میخواهند به جای کتابخانه جایگاه سوختگیری با فناوری نانو درست کنند و گاهی پارک آبی. این سوءقصدها فعلا دفع شده است. ولی اگر روزی واقعا کالاباروف را برکنار کنند، چه کسی برای دفاع از کتابخانه سپر به دست میگیرد و شمشیر میزند؟ آندری ولوس در این کتاب با نثری ساده و روشن به مسئله غلبه نگرش تجاری و سرمایهداری بر دانش و فرهنگ میپردازد، مشکلی که ظاهرا ابعادی فراگیر و جهانی به خود گرفته است.