مثل دو فشنگ سرد. دو فشنگ متفاوت و جدا. که در خشاب یک سلاح با هم آشنا شده باشند. مثل دو گلوله غریبه که قرار باشد به یک تن. شلیک شوند. تو را. در تکاپو چند ثانیهای بین قاتل و قربانی. دوست داشته بودم عزیزم.