آیا اگزیستانسیالیسم یا مکتب «اصالت وجود» همان بازی با واژههای سرگیجهآوری همچون پوچی، یاس، نقصان و هیچبودگی و امثالهم است که هر بار در نوشتههای کسانی که به عنوان سردمداران این مکتب شناخته شدهاند، یعنی کامو، سارتر و هایدگر، تکرار میشوند؟ یا مکتب اصالت وجود آخرین تلاش برای نجات آگاهی از انحلال فلسفه در علم است آن چنان که هوسرل منطقدان و کرکگور متاله تدارک آن را میدیدند؟ این کتاب قدم اولی است برای پاسخ به این پرسشها و بسیاری دیگر از پرسشهایی که همگی چه با واژگانی ساده و چه با زبانی پیچیده در مورد معنای زندگی با خود و دیگران مطرح میکنیم.