به لطف کانر، لووریسا و شورش پرهیاهویشان در کمپ هاروست جک خوشحال؛ مردم دیگر نمیتوانند چشمشان را به روی گسستگی ببندند. خلاص کردن جامعه از شر نوجوانان دردسرساز و در عین حال، تامین اعضای پیوندی مورد نیاز، ممکن است آسان باشد؛ اما اخلاقی بودنش بالاخره به چالش کشیده شده؛ اما گسستگی تبدیل به تجارتی بزرگ شده و سیاستمداران و تاجران قدرتمندی وجود دارند که نه تنها میخواهند گسستگی ادامه پیدا کند، بلکه خواهان رواج آن بین زندانیان و فقرا هستند.