گاهی اوقات سادهترین شخصیت داستانی که با ابتداییترین نثر ممکن توصیف میشود، حماسیترین سفر زندگی را در پیش میگیرد. با جوانه آشنا شوید، مرغ بیباکی که آرزوی کوچکش برای به ثمر نشاندن یک تخم، او را به مسیری میکشاند که جایگاه حقیقیاش در دنیای طبیعی رهنمون میشود. احساس، عزم و اراده و یکدلی تنها تواناییهایی هستند که جوانه برای گذر از این مسیر خطرناک در داستان «مرغی که رؤیای پرواز در سر داشت» بدان نیاز دارد؛ داستانی که به طرزی بیمانند با برقراری پیوند بین حکایت داستانی ، فلسفه، ادبیات کودکان و نوشتهای راجع به طبیعت در تعادل است.