رمان خارجی - آمریکا و کانادا

روزهای بی‌پایان

(Days without end)

طبیعت انسان را به بازگشتی کوتاه به گذشته و فراموش کردن دعوت می‌کند و تو مثل حیوانی که زیر خاک زندگی می‌کند زیر نقاب سرشت خود پنهان می‌شوی. وقتی تکیه‌گاه انسان مناسب نباشد با هر شرایط نامناسب به پایین سقوط می‌کند. انسان هر جا که باشد بیدار شدن برایش دشوار است. دنیا پر از آدم است اما زمان قحطی یا قتل عام، آن لحظه که پای مرگ و زندگی به میان می‌آید، هر دو مثل هم انسان‌ها را درو می‌کنند. دنیا به متعلقات خود نیازی ندارد. هر لحظه هزاران نفر در این دنیا می‌میرند و به هیچ جای دنیا هم بر نمی‌خورد. باید آنچه را برای بقا لازم است را بدانیم. زنده ماندن نوعی پیروزی است. باران همیشه محتاطانه عمل می‌کند و راه و روشش را به هیچ‌کس نشان نمی‌دهد. انگار هر یک از ما انسان‌ها در زندگی‌مان ده چهره داریم که یکی یکی آن‌ها را می‌پوشیم. اگر انسانی هزاران روز عمر داشته باشد شاید تنها صد روز آن را به طور واضح به خاطر بیاورد. هیچ کارش هم نمی‌شود کرد. هر کس اندوخته‌ای از روزهای خود را به همراه دارد و مثل می‌خوارگان فراموش‌کار آن‌ها را از یاد می‌برد. به نظر من عشق تاریخ را به سخره می‌گیرد.

آناپنا
9786007394571
۱۳۹۶
۲۹۶ صفحه
۳۲۶ مشاهده
۰ نقل قول
سباستین بری
صفحه نویسنده سباستین بری
۲ رمان Sebastian Barry is an Irish playwright, novelist and poet. He is noted for his dense literary writing style and is considered one of Ireland's finest writers

Barry's literary career began in poetry before he began writing plays and novels. In recent years his fiction writing has surpassed his work in the theatre in terms of success, having once been considered a playwright who wrote occasional novels.

He has twice been shortlisted for the Man Booker Prize for his ...
دیگر رمان‌های سباستین بری
بر کرانه کنعان
بر کرانه کنعان «هر که نامش در دفتر زندگان نباشد، به دریاچه آتش افکنده خواهد شد.» لی‌لی، پیرزن ایرلندی هشتاد و نه ساله‌ای است که پس از مرگ نوه‌اش تصمیم می‌گیرد سرگذشت خود را بنویسد، خاطرات بیش از هشت دهه ناآرام، از ایرلند تا آمریکا و از دوران کودکی تا ازدواج و مادری، و از شادی‌ها و غم‌ها، امیدها و یاس‌ها، مثل هر ...
مشاهده تمام رمان های سباستین بری
مجموعه‌ها