این داستان از همان اولین سطرها شما را وارد فضای مجازی شادی میکند و تا به آخر، به دنبال خود میکشاند. قهرمان داستان که در رشت قدیم در حال چرت زدن بود، نیمههای شب وارد ماجراهای مسخرهای میشود که در هتلی در آلمان میگذشت. اعضای یک انجمن عجیب و غریب، جدالی را بدون استفاده از پنجه بوکس با یکدیگر آغاز میکنند و گراورساز، زانیچخواه از میدان امیر چخماق با قطاب یزدی و لوئی دوفونس، رئیس ژاندارمری سن تروپه، با شیرینی ناپلئونی به کمک میآیند تا خلق بحثکنندگان را شیرین سازند. بحث پرهیجانی درباره مسائل جهانی و تکنولوژی در میگیرد و سرویس هتل، سینی راحتالحلقوم، گلاب و شکر و یخ در بهشت برای اعضای انجمن میآورد تا یاتاقانشان نسوزد. در گرماگرم بحث و جدال، مهندس اسکولاستیک بکس و بادکنان وارد صحنه شده و مسعود تارزان با طناب از سقف سالن فرود میآید...