یه قتل اتفاق افتاده، ولی پلیسها ککشون هم نمیگزه. مردن یه پیرمرد فکستنی خونهبهدوش واسه کی مهمه؟ واسه هیچکس جز «کارن»! اون میخواد سر دربیاره که چه بلایی سر پیرمرد خونهبهدوش اومده. کارن ته و توی همهچیز رو در میآره. اما کارآگاه بودن خیلی سخت میشه، وقتی کارن وودز باشی. وقتی نقاشی کشیدنت بینظیره، ولی هیچکی آدم حسابت نمیکنه. وقتی خطرهای رمزآلود همهجا در حال اتفاق افتادنه... منظورم از همه جا فقط بیرون نیست... حتی زیر سقف خونهت!