از آن حادثه تلخ سالهای سال میگذشت اما آتشسوزی از یادش نرفته بود. از بلندیهای مشرف به معبد سوار بر اسب بالا آمد، دیدن معبد به چشمهایش روشنایی بخشید، احساس کرد تمام خستگیهایش به پایان رسیده است. هر چه به معبد نزدیک میشد شوق دیدار با مردی که او را از آتش رهانیده بود، بیتاباش میکرد... سفر به دوردست، رمانیست بر پایه رویدادهای تاریخی ایران عصر هخامنشیان. تاریخ نیست اما در پی آنست که انسان معاصر را به ریشههای تاریخی خود پیوند دهد.