از شیراز رازی باقی ماند در متن کوچههایی که از دست بهارنارنجها کلافه بودند. دلتنگِ کنجِ دنج حافظیه، دلتنگِ تارِ علیزاده، دلتنگِ صدای شجریان، دلتنگِ هجومِ بیهوایِ حجمِ اندوه... «گلچهره مپرس پروانه تو بی تو کجا رها شد...» از شیراز عطری باقی ماند در متن آوازی که دست کودکیام را گرفته بود و از خوابی به خوابی دیگر میبرد...