آنقدر را رفتم که پایم ساییده شد نمیدانی چقدر سخت است واقعا رفتم پیش کفشدوز. گفتش. «بله یک جفت نیمتخت لازم داری و یک جفت پاشنه» آنوقت چند تکه چرم کلفت برداشت با چند تا میخ دست به کار شد بیمعطلی بخیه زد و میخ کوبید چسب زدو قیچی کرد بعد هم برقشان انداخت