«بدون شوهرم هرگز» خاطرات بانویی آلمانی تبار به نام یوستینه هارون مهدوی است که با دانشجویی ایرانی که برای تحصیل به آلمان رفته است، ازدواج میکند و سپس در سالهای قبل از انقلاب ایران همراه همسرش که بعدها مدارج بالایی را در مشاغل دولتی به دست میآورد، به ایران میآید. خاطراتی که به شکلی مشروح دورانی نزدیک به نیم قرن زندگی خود با همسر ایرانیاش را بازگو میکند؛ از زندگی مردم ایران و آداب و رسوم اقوام مختلف گرفته تا وقایع سالهای حکومت محمدرضا پهلوی، دستگیری همسرش، آزادی او و پس از آن پیروزی انقلاب ایران و در نهایت مراجعت به آلمان...