رمان ایرانی

پروانه بی‌نشان

از بیمارستان بیرون آمدم شیشه اتومبیل پایین بود هوای سرد به داخل آن هجوم آورد فوری شیشه را بالا دادم شب سختی را پشت سر گذاشتم دیشب بخش اورژانس خیلی شلوغ بود چندین بیمار تصادفی و اورژانسی به بیمارستان آورده بودند تمام شب روی پا بودم نیمه‌های شب مردم رهگذر دختر جوانی بیمارستان آوردند که چندین شکستگی و زخم عمیق در بدنش داشت وقتی آوردنش کاملا بی‌هوش بود.

9786002852069
۱۳۹۶
۲۲۴ صفحه
۴۴ مشاهده
۰ نقل قول