«روز سارا» روایتی از یک بانوی جوان است که در روزگار کنونی و در چالش با مجموعه عواملی که هستی اصیل انسان را از او میستاند، راهی به زندگی معنادار و سزاوار خویش میجوید. این روایت، از سوی اهمیت روابط انسانی و نقش درونی و بیرونی آن را محل توجه قرار میدهد و از سوی دیگر، ایمان و اثر آن در شکلگیری رویدادهای زندگی را در نسبت با اختیار، مفهومسازی میکند.