نمایشنامه گفتگو در تالاب از واقعهیی در سدههای میانه الهام میگیرد. پیا تولومه، اشرافزاده اهل سینهنا، به قصر مخوف و هراسآور مارم تبعید شده است تا مرگ به سراغش آید. آن که او را بدین سرنوشت محکوم ساخته همسر حسود اوست. «به یاد آر مرا که پیا هستم. سینهنا مرا ساخت و مارم نابودم کرد. او آگاه است، اویی که به گاه زناشویی گوهری بر انگشتم کرد.» این نمایشنامه یک تراژدی انسانی است سرشار از حسیهایی که مارگاریت یورسنار در تمام آثارش آنها را گاه زمزمه میکند و گاه فریاد میزند.