رمان ایرانی

به تنهایی برف

کنار دفترچه‌های هویتش کارت پروازی که مامور ایرانی در راه بازگشت اعداد صندلی‌اش را به فارسی نوشته بود تنها نشانه واقعی ایران بود. نمی‌دانست حالا وطن کجاست. همان خانه حیاط‌دار است با پشتی‌های قرمز و چایی‌هایی که در استکان خورده می‌شد یا اینجایی که در آن بزرگ شده بود و تمام مردانگی‌اش را تجربه کرده بود. وطن کجا بود؟ همان جایی که در آن به دنیا آمده بود و بزرگ شده بود؟ اما کی بزرگ شده بود؟ همان وقتی که مدرسه رفته بود؟ همان زمانی که مجید او را مسخره کرده بود؟ همان موقعی که سرش را پایین انداخته بود و همه تحقیرها را پذیرفته بود؟ و یا عاشق شده بود؟ عشقی که نمی‌دانست از سر عشق بود و یا کمبود هیجانات خانه...

بدون
9786008314097
۱۳۹۷
۱۹۲ صفحه
۱۷۱ مشاهده
۰ نقل قول